ژانر کمدی ،گونههای فراوانی دارد و بیننده اگر اعضای این مجموعه را بشناسد، سطح توقع خود را از فیلم کمدی ارزشیابی میکند. و برای درک و فهم آن؛ نیروی فکری باقی میگذارد. البته این نوع کمدی هرچند انگارههای خنده آور دارند، لیکن میتوانند پیام آور نکات اخلاقی، اجتماعی و حتی سیاسی نیز باشند.
کمدی کلامی یا لفظی
در حال حاضر، بیننده آنچه را بیش از همه در سریالهای تلویزیونی یا فیلمهای به اصطلاح خندهدار و سرخوشانه مشاهده میکند، به کارگیری یکی از مستعملترین زیرگونههای کمدی است که از آن به "کمدی لفظی" یاد میشود.
در این نوع فیلمها؛ کاراکتر با دیالوگ فضا را آماده میکند و در این زمینه ، به کارگیری شوخیهای کلامی و کلفتگویی و متلکپرانی از ویژگیهای اصلی به شمار میآید.
همچنین تغییر لهجه یا به کارگیری لهجههایی ساختگی یا حتی واقعی؛ یکی از کاربردهای کمدی لفظی است . به هر حال، کاربرد هر یک از ترفندهای فوق نمیتواند از ارزش هنری برخوردار باشد و هر نوع تغییر لهجه یا متلک پرانی، ارزشمند نیست، حتی اگر مایه خنده بیننده هم بشود.
از این رو لازم است تماشاگر در شناسایی ژانر کمدی بسیار دقت کند و "کمدیکلامی" یا "کمدیلفظی" را در روند به کارگیری هر اثر تجزیه و تحلیل کند .
کمدی بزنبکوب یا اسلپ استیک
از دیگر زیرمجموعههای ژانر کمدی، آن که زودتر از دیگر گونهها متولد شده؛ همان ساختار آشنای "کمدی بزن بکوب" یا در اصطلاح "اسلپ استیک" است که بیننده تلویزیونی یا تماشاگر سینما با آن آشنایی تمام دارد.
در زیر ساخت تمامی فیلمهای استن لورل و اولیور هاردی گونههای کمدی بزن بکوب وجود دارد؛ روندی که در آن خنداندن بیننده با اعمال زد و خورد خنده دار یا خشونتهای سطحی همراه است. صحنههایی را به یاد آورید که هاردی و لورل در آن با کاراکتری دیگر روبه رو میشوند و قدم به قدم به او اذیت و آزار میرساند. گذاشتن تخم مرغ در کلاه طرف مقابل ، ضربه زدن به ساق پا که در این یکی لورل تبحر خاصی داشت و... از این دست است .
همین جا می توان مقایسهای صورت داد. در فیلمهای برادران مارکس (فیلم فروشگاه بزرگ را به یاد آورید) آنچه ابتدا به ساکن رخ مینماید، استفاده از کمدی کلامی و لفظی است، ضمن اینکه از فیلمهای برادران مارکس (گروچو، هارپو، چیکو، زپو) به فیلمهایی با طنز هتاک و سرشار از لودگی و مسخره بازی یاد میشود.
بعد از آن، کمدی بزن بکوب ، سهم زیادی در فیلمهای برادران مارکس دارد. پس بیننده در فیلمهای برادران مارکس ، دست کم با ۲نوع از زیرمجموعه فیلم کمدی روبه رو است: سهم بیشتر متعلق به کمدی کلامی و لفظی است (به یاد داشته باشید عمده موفقیت فیلمهای برادران مارکس به سالهای پس از تولد سینمای ناطق و بین سالهای ۱۹۳۵تا ۱۹۴۸تعلق دارد) و سهم کمتر مرتبط با کمدی بزن بکوب است.
کمدی دیوانهوار یا کمدی شلوغ شلوغ
در این ارتباط، ممکن است همان طنز هتاک و پر از متلک به همراه کمدی شلوغ بزن بکوب به حد اعلا برسد؛ یعنی جنون در این کمدی دقیقا مشاهده گردد.
اینجاست که سهم "کمدی دیوانه وار" عیان میشود. در این گونه ، آنچه از آن به عنوان انگارههای زیرساختی و معنا شناختی طنز نام برده میشود، روندی را طی میکند که در آن طنز هنگام روی دادن موقعیت های مسخره ، همراه کاراکترهایی که به طرزی اغراق آمیز حضور یافتهاند، شکل میگیرد. (بعضی فیلمهای شلوغ و سراسر مسخره بازی چیچو و فرانکو را به یاد بیاورید.)
گفتنی است "کمدی دیوانهوار" هرگز ارزش کمدیهای اسلپ استیک و حتی کمدیهای کلامی و لفظی را ندارد و عمدتا زمان فیلمهای آن نیز کمتر است . در اینجا باید یک نوع کمدی منقرض شده را نیز مطرح کرد که به نحوی در بطن گونه بزن و بکوب جای می گیرد، هر چند خود در زمان های دور به عنوان گونه ای کمدی مستقل مطرح شده بود، اما افراط در آن به حدی زیاد شد که به قول چارلی چاپلین فقید، در این فیلمها آنقدر کیک به صورت طرف مقابلمان زدیم ، که برای ۱۰۰سال آینده کفایت می کند. همچنان که از توضیح چاپلین مستفاد شد، این کمدی منقرض همان "کمدی کیک بازی" است .
ذکر این نکته نیز لازم است که مک سنت (از پیشگامان سینما و سینمای کمدی) از این کمدی به عنوان "کمدی شلوغ شلوغ" یاد می کرد که با توجه به انگارههای زیرساختی آن میتوانست تعریف همان کمدی اسلپ استیک را داشته باشد.
کمدی تقلیدی
یکی دیگر از گونه های مهم کمدی ، کمدی تقلیدی است ، که فقط در یک مورد کاربرد دارد. از این رو، بیننده پس از دریافت تعاریف این نوع کمدی ، دقیقا می تواند آن را شناسایی کند. در این نوع فیلمها، عمدتا یک فیلم داستانی یا جدی دستمایه کار قرار می گیرد. با توجه به این که آن فیلم ، باید آنقدر معروف باشد که صحنههای آن در ذهن بیننده ثبت شده باشد. شکل گیری فیلمی کمدی از نوع کمدی تقلیدی بر این مبناست که با اعمال رفتارهای طنز و مسخره و به کارگیری دیالوگ های متلک گونه فیلم جدی بازسازی می شود.
نظر شما